کد مطلب:77537 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104
یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است: «فتداكوا علی تداك الابل الهیم یوم وردها، قد ارسلها راعیها و خلعت مثانیها، حتی ظننت انهم قاتلی، او بعضهم قاتل بعض لدی.» یعنی پس مردم می زدند خود را بر یكدیگر و مزاحم هم بودند بر حضور من، مثل بر هم خوردن شتر تشنه روز ورودشان به آب، در حالتی كه رها كرده باشد آنها را ساربان آنها و واكرده باشد مثناه و عقال و ریسمان دست بند آنها را، تا آنكه گمان كردم ایشان را كه كشنده ی من اند، یا بعضی كشنده ی بعضی اند در نزد من. یعنی درباره ی جنگ صفین مردم ازدحام و جمعیت كردند بر من مثل شتران تشنه در مورد و آبگاه،[1] و اصرار كردند در محاربه و مقاتله با معاویه.[2]. «و قد قلبت هذا الامر بطنه و ظهره حتی منعنی النوم، فما وجدتنی یسعنی الا قتالهم او الجحود بما جاء به محمد صلی الله علیه و آله» یعنی به تحقیق كه برگردانیدم این امر جنگ را رویش را و پشتش را، یعنی اطرافش را درست ملاحظه كردم و نفع و ضرش را نگاه كردم، تا اینكه فكرش منع كرد خواب مرا، پس نیافتم خود را كه وسعت و مكنت داشته باشم مگر جنگ آن طایفه را، یا انكار كردن به احكامی كه آورده است محمد صلی الله علیه و آله از جانب خدا. «فكانت معالجه القتال اهون علی من معالجه العقاب و موتات الدنیا اهون علی من موتات [صفحه 334] الاخره.» یعنی پس بود ممارست و مزاولت قتال دشمن بر من آسان تر از ممارست و عقاب خدا و مردنها و مشقتهای دنیا آسان تر بود بر من از شداید آخرت، پس اختیار كردم قتال با ایشان و جهاد فی سبیل الله را، به تقریب مصلحت وقت و فراهم آمدن اسباب وجوب امر به معروف و نهی از منكر. [صفحه 335]
و من كلام له علیه السلام
صفحه 334، 335.